سوم دبیرستان یه معلم داشتیم خفن قاطی و بی اعصاب بود.یه رفیق هم داشتم خیلی مشنگ وخل وضع بود. یه روز اومد کنار من ردیف اول نشست کیفشو هم گذاشت رو میز . این آقا معلمه هم حواسش نبود جلو میز ما واستاده بود همینجور که درس میداد هی گچو تو دستش میچرخوند تهشو میزد رو کیف این.
این پسره هم نامردی نکرد خیلی شیک و مجلسی دستمال کاغذی درآورد چشم تو چشم معلم شروع کرد به تمیز کردن کیفش آقا یه دفه معلمه قاطی کرد رفت تخته پاک کن رو کشید تو جا گچی جلو تخته دو سه بار بعد اومد زد رو کیف این بدبخت بعد 2 تا با تخته پاک کن زد تو صورتشو بعدشم دستای گچیشو گرفت تو صورت پسره فوت کرد.
کلاس رفت رو هوا من که اینقدر خندیدم اشک از چشام اومد معلمه هم خندش گرفت کلاسو تعطیل کرد
خدا حفظش کنه چقدر معلم با حالی بود